آروینآروین، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 29 روز سن داره

آروین عشق و زندگی مامان و بابا

باغ فلامینگو

سلام آروینم خوبی مامان ؟عزیزمی به خدا این پست مربوط میشه به سومین سالگرد ازدواج من و بابایی که با خاله مریم و دایی مرتضی رفتیم باغ فلامینگو شام خوردیم و کلی بهمون خوش گذشت مخصوصاً به شما نفسم چون اونجا محیطی بازه با موسیقی زنده و رقص آب و نور شما هم طبق معمول با هر آهنگی شروع میکنی به رقصیدن و دست زدن بغل دایی مرتضی داری مرغابی ها رو نگاه میکنی که عاشقشون شده بودی و دست بردار نبودی   این عکس رو هیچوقت فراموش نمیکنم خیلی بامزه بود وقتی میخواستی از زیر جایگاه ایست مخصوص ماشینها رد بشی سرت رو میگرفتی پایین و بدو بدو میرفتی اینقدر خوشت اومده بود که چند بار رفتی و اومدی ...
25 مرداد 1393

خاطرات وعکسهای جا مانده (2)

سلام نفسم سلام زندگیم سلام امیدم دیروز جمعه بود و من خیلی خوشحال بودم از اینکه کنار توام و از بودن با تو میتونم لذت ببرم روز خوبی بود عمه مریم  از سرچشمه اومده بود با دو تا شیطون و بلاش ماندانا و فریبرز ما هم رفتیم پیششون تا شما با بچه ها بازی کنی ولی نمیدونم چرا دیروز اینطوری شده بودی اصلاً باهاشون بازی نمیکردی اونا سر به سرت میذاشتن تو هم همش میخواستی بزنیشون و جیغ میکشیدی خلاصه اینکه خیلی نگرانت شدم از دیشب تا حالا دارم فکر میکنم نکنه این اخلاق روت بمونه و شما خدای نکرده عصبی بشی یا عقده ای بار بیای منو ببخش مامان شاید تقصیر منه که اصلاً بهت رسیدگی نمیکنم نه پارک میبرمت نه گردش نه مهمونی .... یا اینکه وقتی حوصله ندارم یا ...
25 مرداد 1393

بای بای واکسن

سلام آروینم سلام عزیزم سلام نفسم بالاخره با کلی ترس و استرس پروسه واکسن 18 ماهگی شما رو با تاخیر 10 روزه به اتمام رسوندیم دیروز ساعت 9 صبح با بابایی رفتیم مرکز بهداشت سجادیه تا آخرین واکسن نوپایت رو بزنی عزیزم رفتیم داخل اتاقی که وزن و قد رو اندازه میگرن تا شما رو گذاشتیم توی ترازو گریه کردی آخه از روزی که بیمارستان بستری شدی خیلی میترسی و از غریبه ها اصلاً خوشت نمیاد وزنت 9/300 بود که نسبت به 16 ماهگی اصلاً تغییری نکرده بود و این خوب نبود که دکتر گفت بخاطر بیماریت ضعیف شدی چیزی نیست بعد رفتیم اتاق واکسیناسیون الهی بمیرم که چقدر گریه کردی اول 2 قطره فلج اطفال خوردی بعد یک واکسن MMR به دست راستت زدند و در آخر هم واکسن سه گانه به ...
23 مرداد 1393

خاطرات تلخ بستری شدن نفسم

سلام پسرم تنها مونسم روز یکشنبه بود تازه 18 ماهه شده بودی و من خوشحال از این روز میخواستیم با بابایی بریم برات لباس بخریم و بعد هم بریم آتلیه به مناسبت 18 ماهگیت عکس بگیریم و خلاصه یک روز خاطره انگیز برات بسازیم ولی مامان نمیدونی که چقدر روز بدی سرنوشت برای ما بر هم زد حالت خیلی خوب بود رفتیم پاساژ تا برات لباس بخریم ولی هر چی گشتم اونی رو که مد نظرم بود پیدا نکردیم خسته رسیدیم خونه شما تو ماشین خواب رفته بودی ساعت 11 ناگهان بیدار شدی و گریه کردی بابا زود بغلت کرد و دید چقدر تب داری تا به من گفت اومدم بالای سرت دیدم داری تو آتیش میسوزی خیلی سریع پاشویه ات کردیم و قطره استامینوفن هم بهت دادم ولی مگر فایده داشت ساعت 12/30 که شد دیگه صب...
18 مرداد 1393

18 ماهگیت مبارک نفسی

می خواهم پروانه وار بر مدار چشمهایت بگردم دستانت را به آغوش گیرم و بگویم تنها تو تنهای تنها، تو زندگی ام را اینگونه ساختی صورتم را بر گونه هایت بفشارم و فریاد برآرم تنها تو این گونه ام ساختی عاشق، عاشق عطر ملایم موهایت را ببویم و زمزمه کنم ترانه دوستت دارم را هرم نفس هایت را بدمم و خود را سیراب از نگاهت سازم آهسته در گوشت زمزمه کنم ترانه تولدت مبارک باد را و با احساسی زیبا پروانه شدنم را در کنار شمع های تولدت جشن گیرم چرا که تولد تو تولد دنیای من است تولد تو عروج شکوه و عشق من است ..   چشمانت را باز کردی و دنیا غرق نگاه زیبایت شد زیبایی های دنیا از آمدن تو پیدا شد ، روزها گذشت و چهره زیبایت در...
12 مرداد 1393

جراحی مفصل زانوی مامان جون -عید سعید فطر - سالگرد ازدواج مامان و بابا

سلام پسر عزیزم سلام نفسم این ماه از زندگی زیبات پر بود از اتفاقات تلخ و شیرین که میخوام برات بنویسم اول از همه مامان جون (مامان من ) که سالها از درد زانو رنج میبرد بالاخره با اصرار من و بچه ها رضایت داد عمل کنه تا اینکه دکتر کریمی مبارکه فوق تخصص جراحی زانو برای روز جمعه تاریخ 39/5/3 بیمارستان راضیه فیروز یعنی همان بیمارستانی که شما بدنیا آمدی وقت جراحی داد و ما همگی با داییها و خاله ها راهی بیمارستان شدیم خدا روز بد نیاره خیلی روز بدی بود وقتی مامان جون بعد از 3 ساعت و نیم از اتاق عمل بیرون اومد خیلی حالش بد بود همش داد میزد و گریه میکرد منم که اصلاً تحمل دیدن نداشتم توی راهرو بودم و گریه میکردم و از خدا میخواستم هر چه زودتر آروم بشه و...
6 مرداد 1393
1